گذر زمان پرواز پرستو را به خاطر پائیز می آورد و یاد آور سکوت است برای فریاد.
اینک عقربه های ساعت شاهد خاطره ای دیگرند که در اوج انسانها به بی کسی فردی شهادت می دهند و با او همپا می شوند و زمان را با تک تک لحظه ها به جلو می برند.
منتظر سقوط سکوتند اما تنها از انتهای ساعت است که صدایی به گوش می رسد و خود خویشتن را با آواز بلند به فکر فرو می برد.
لحظه ای بیندیشید تا وجود خویش را در کجا بیابید.
گاهی خود را در اوج خوشبختی و تلاش برای صعود به بی نهایت می بینید و گاه خود را همچون موجودی ضعیف می یابد که اوج خوشی را ندیده است و همیشه از اواسط راه به دره ای عظیم سقوط کرده است.
واین انسان است که انسانیت را از یاد می برد و سقوطی بلند بر دره ی نابودی را تجربه می کند.
سقوط یا صعود هردو درگذر زمان است که ثبت می شود وبا عقربه های ساعت به جلو می رود واین پرواز پرستو و مهاجرت و غربتش است که انسان را به خویش وا می دارد تا به گذشته اش بیندیشد , خواه خوب باشد یا بد.
زیبایی انسان به افکار زیبایش است و به کارهایی که می توانند او را به اوج بالابرند اما در مقابل کارهای انسان و افکار بی منطق است که می تواند او را به اوج زشتی و پستی برد. و او را از انسانیت و بندگی خارج کند.
و من هر روز به امید عبور از پله ای جدید برای صعود و رسیدن به بی نهایت زندگی را شروع می کنم
ودر آخر روز به امید نزدیک شدن به هدف , زندگیم رادر آن روز خاتمه می دهم.
به امید رسیدن به هدف
م.غریب
پ.ن: نظر م.غریب در بررسی صعود یا سقوط