عمر بر بال باد کولی پا سوار است و تک تک ساعت را به عقب خود می خواند.
زندگی را نظاره می کند و از بچگی تا جوانی و پیری را بر پرده سینمایی کشیده و نمایان ساخته است.
و من غافل از هر یک از این تک تکها و غافل از هر ریل خوشبختی و یا بد بختی به پیش می روم
اما معتقدم که ریل خوشبختی هر کسی به دست خود او ساخته می شود.
بر قطار عمر سواریم و اطراف را نظاره می کنیم
اما بشخصه اطراف را با نگرشی پر معنا و با دیدی وسیع می بینم.
ریل را ریل خوشبختی و قطار را قطار ابدی می پندارم.
آری سوار بر قطار ابدی و با گذر از ریل خوشبختی , همراه با تک تک ساعت ونظاره گر زندگی به پیش می روم.
به پیش می روم.
م.غریب