مرگ لحظه ها در هجوم خماریها وزندگی احساسات در همنشینی با تنهائیها خلاصه می شود.
آری , زمان گذشته و وقت از دست رفته.
زندگیم را در تنهائیم یافتم , وقتم را در نابودی و احساساتم را در حال ترقی.
وای خدای من!
چه می گذرد؟
چه باید کرد؟
واینک زمانی است که باید احساسات غلط و بی خودی را نابود ساخت تا توانست زمان و لحظه های از دست رفته را به جای خود باز گرداند.
پس حالا . . . .
م.غریب