ای خدا بعضی مواقع آدمها چقدر خوار و نادان می شوند.
نمی دانم چرا مواقعی که بلبل به دور گل می چرخد همه این چرخش را از دید گل می بینند.نمی دانم چرا همیشه گلها باید مقصر باشند.
یا الله در این جامعه ای که ما در آن زندگی می کنیم نمی دانم چرا همه برعکس عقاید عمل می کنند.
بقول معروف که می گویند:"از محبت خارها گل می شود." اما در اینجا از محبت گلها خار می شوند.
همه می گویند:" هر کس گل را می خواهد باید خار را هم بخواهد " اما اگر گلی خودش را تحمیل کرد آیا باز هم سزاواریم که خار را خواسته باشیم.
می گویند:" هر گلی بوی خودش را دارد " اگر ما بوی گلی را نخواسته با شیم ویا حتی اگر از بوی گلی بدمان بیاید باید چکار کنیم؟ تکلیف چیست؟ آنهم گلی که اگر بو کنی هزار پشه نیشت بزنند.
خدایا خودشان با زبان خودشان می گویند :" هر که طوطی خواهد جور هندوستان کشد " بعد در عین حال می خوان دستشون رو دراز کنند و طوطی بگیرند.
شعار می دن :" شتر که خار می خواد باید پوزش رو دراز کند." اما اگه شتری خار نخواست به زور توی حلقش فرو می کنند.
می گن:" قل هو الله احد" میان به تظاهر به نماز می ایستند , تو سرت فرو می کنند خدا یکی است و تو باید او رو پرستش کنی .
نه بخاطر اونا بلکه می ری دنبالش وبا 100 دلیل و برهان خدا رو قبول می کنی . بعد به تو می گن برو بابا پی کارت و خودشون در پرستش خدایان مشغولند و اگر گاه گداری خدای تو رو پرستش می کنند فقط برای رسیدن به اون چیزهایی است که می خوان.
برای خوب جلوه دادن خودشون.
بعد که خدای تو رو رد کردند ومخالفت تو رو دیدند می گن هر کسی باید سرش توی لاک خودش باشه , می ری که سرت رو بکنی توی لاک خودت وبه اونا کاری نگیری میان توی سرت می زنند که خداچیه بیا که ازغافله عقب موندی.
بعد با اکراه به زور می برنت توی قافله , بعد که می خوای به خودت بیایی میان سرت رو کلاه می ذارن.
بقول معروف :" هم شریک دزد می شن هم رفیق قافله " بعد اونجاست که با تمام این تحمیلات (مقصر شدن گل , خار شدن , سزاواری خار را تحمل کنی , طوطی رو از یک قدمی گرفتن , به زور به شتر خار دادن و . . . . ) تو رو برای خودشون می کنند و تو باید غلام دست به سینه ی اونا باشی .
حالا کاش همین رو قبول کنند , حالا کاش همین رو قبول کنند , همین رو قبول کنند . . . کاش قبول کنند . . . همین رو قبول کنند . . . همین رو . . .
م.غریب